رويكردهاي پست مدرن
رويكردهاي پست مدرن
مقدمه
پست مدرنيستها عقيده دارند علم نميتواند حقيقت مطلق و عيني را كشف كند چون انسانها علم را در يك شرايط خاص خلق ميكنند بنظر اين رويكرد تجربيات افراد واقعيتهاي شخصي متفاوت را ميسازد و نميتوان به حقيقت عيني در مورد طبيعت انسان دست پيدا كرد چون هر فردي يا فرهنگي واقعيتها را به شيوه خودش مي سنجد و تجربه ميكند پس افراد و فرهنگها را با معيار خودشان ميشود فهميد نه با يك معيار قالبي و عيني پس درمان هم بايد متناسب با ديدگاه درمانجو و زمينه فرهنگي انجام شود در مقابل مدرنيستها اعتقاد دارند واقعيت عيني است و ثابت و از راه عقل و علم ميتوانيم حقيقت جهان بشناسيم.
بنيانگذاران درمانهاي پست مدرن
در اين رويكرد فرد خاصي بنيانگذار آن نيست بلكه محصول تلاش مشترك عدهاي است در ميان آنها افرادي كه از شهرت بيشتري برخوردارند ميتوان به كيم برگ و شازر كه بنيانگذار درمانهاي راهحل مدار كوتاه مدت هستند نام برد و همچنين ميتوان به مايكل وايت و ديويداپستون، بنيانگذاران داستان درماني اشاره نمود كه البته بيشتر فعاليتهاي اين درمانگران در زمينه خانواده درماني بوده است.
درآمدي بر سازمانگرهاي اجتماعي
با نگاهي به مدلهاي روان درماني و مشاوره مشخص ميشود كه هر يك از نظريه پردازان شكلي از واقعيت را مورد بررسي قرار دارند و تعدد واقعيتها اين را ثابت ميكند كه نميشود مطمئن بود به يك واقعيت جهاني دست پيدا كنيم، نقطهنظرها متفاوت هستند كه تحت تاثير تاريخ، فرهنگ و موقعيتها هستند واقعيتها ذهني هستند كه از فرايند مشاهده مستقل نيست سازهنگر اجتماعي ديدگاه درماني پست مدرن است كه بر واقعيت درمانجو صرف نظر از اينكه منطقي است اشاره دارد واقعيتها بصورت اجتماعي ساخته ميشود واقعيتها بصورت اجتماعي ساخته ميشود و زبان اهميت بسياري دارد چون موجب ايجاد معني در داستانها ميشود.
ديدگاه درمانگر سازهنگر اجتماعي
نقش كارشناس را قبول ندارند و موضوع آنها مشاركتي و مشورتي است، درمانجو كارشناس است فن مهم آنان همدلي و مشاركت است آنهم براي شناخت درمانجو تا تغييرات مطلوب بوجود آيد.
نگاه تاريخي به سازهنگرهاي اجتماعي
در قرن اخير كه ديدگاه سنتي توانست روانشناسي، فلسفه، علم و هنر را متحول كند اما در حال حاضر بنظر ميرسد ديدگاه پست مدرن حوزه درماني را متحول و دگرگون كرده و در مراكز علمي گسترش بيشتري پيدا كرده است و تمركز بر مفهوم زندگ نسبت به مفهوم خود self كه در ديدگاه مدرن حاكم بود مورد توجه قرار گرفته است در ديدگاه پست مدرن سه رويكرد وجود دارند كه شامل سيستم زبان مشترك، درمان راه حل مدار كوتاه مدت و داستان درماني است، سه ويژگي مشترك براي راهحل مدار و داستان درماني وجود دارد 1- تعداد جلسات درماني محدود (متوسطه 4 تا 5 جلسه) 2- تمركز روي راهحلها 3- تمركز برروي ديدگاه ذهني و منحصر بفرد
درمان راهحل مدار كوتاه مدت
اين درمان بر راهحلها و چارهجوييها تمركز دارد تا تمركز روي ماهيت و علل مشكل، توجهاش به حال و آينده است. عقيده دارند راهحلها متعدد است و چيزي كه براي يك نفر در دست است براي ديگري ممكن است درست نباشد و براي حل مشكل لزومي ندارد از ماهيت مشكل مطلع شويم. بين علل مشكل و راهحلها ارتباطي وجود ندارد همچنين به تشخيص و تاريخچه كمتر توجه مِيكنند.
مفاهيم مهم
1- گرايش مثبت. راهحل مدار نسبت به مراجعين ديد مثبتي دارد به اينكه افراد سالم و با كفايت هستند و ميتوانند راهحلهايي بسازند و زندگي خودشان را بهبود دهند 2- جستجو كردن آنچه كارساز است. درمانجويان داستانهاي خودشان به جلسه درمان ميآورند درمانگر بايد توجه شان را به موارد استثنا مشكل معطوف كند يعني بجاي تمركز بر ماهيت مشكل، درمانجو را درگير گفتگو كرده تا داستان ها را بيان و به تبع آن راهحلها پيدا و رسيدن به هدف هموار شود.
فرضهاي اساسي هدايت كننده
تمركز بر راهحل و آينده جهت قرار گرفتن در مسير توانمنديها، تمركز بر توانمندي درمانجويان، تمركز بر وجود استثنا در هر مشكل يعني توجه دادن درمانجو به موقعيتهايي كه مشكل وجود نداشت و شرايط مطلوب بود، توجه كردن به جنبههاي مختلف داستان توسط درمانجو، تمركز بر تغييرات كوچك تا زمينه ساز تغييرات بزرگتر گردد، اتخاذ موضع مشاركتي درمانگر و اعتماد به توانايي و تصميم درمانجو جهت تغيير.
فرايند درمان
در فرايند درمان، رابطه درماني اهميت زيادي براي درمان موفقيتآميز دارد يعني با توجه به محيط درماني مناسب ميتوان امكان تغيير را فراهم كرد درمانگران با برقراري رابطه مشترك مطلوب و اعتقاد به اينكه درمانجويان كارشناس خود هستند و آمادگي لازم را نيز دارند شرايط را براي تغيير فراهم ميآورند ترغيب كردن از مهمترين روشهاي درمانگر است تا درمانجو فعالانه دست به اقدام و عمل بزند، درمان نيز كوتاه درنظر گرفته ميشود انگار آخرين جلسه درمان ميباشد.
هدفهاي درمان
درمان راهحل مدار بر اين عقيده است كه افراد توانايي تشخيص هدفها و امكانات براي حل مشكل خود را دارند و اين هدفها براي هر درمانجو منحصر بفرد است و اگر هدفها روشن نباشد بين درمانگر و درمانجو فاصله ميافتد بنابراين بهتر است در ابتداي درمان بررسي شود كه درمانجو چه چيزي را ميخواهد و يا چه تغييري را مي خواهد در خود ايجاد كند درمانگران راهحل مدار حتي به تغييرات كوچك هم توجه ميكنند هدفها بايد واقع بينانه، مثبت، عملگرا، عيني و مشخص، دست يافتني، كنترل شده بوسيله درمانجو و در زمان حال تنظيم شود.
وظايف و نقش درمانگر
درمانگر راه حل مدار موضع بدون آگاهي اختيار ميكند تا درمانجو در موقعيت كارشناس باشد اگر درمانجويان بفهمند كه خودشان در تعيين هدف تاثيرگذار هستند بيشتر و بهتر در فرايند در درمان شركت ميكنند و داستانهاي خود را بيان ميكنند و متوجه ميشود براي ايجاد تغيير بايد چكار كنند در حقيقت وظيفه درمانگر ايجاد شرايطي است تا درمانجو دريابد چگونه ميتواند تغيير را احساس كند كيفيت رابطه بين درمانگر و درمانجو نيز بسيار مهم است تا اعتماد درمانجو شكل گيرد و بتواند تكاليف محوله را انجام دهد يا براي جلسات بعدي مراجعه نمايد.
فنون و روشهاي درمان
1- تغيير پيش از درمان. با گذاشتن قرار ملاقات گامهاي اوليه براي ايجاد تغيير برداشته ميشود يعني آمادگي لازم كه شرط اوليه است ايجاد شده است. 2- سوالهاي استثنا به موقعيتهايي از زندگي درمانجو اشاره دارد كه مشكلات وجود نداشته و درمانگر سوالاتي را مطرح ميكند تا فرصتي براي بكارگيري تواناييهايش داشته باشد. 3- سوالهاي معجزه. اين سوالها هدف درمان را مشخص ميكند درمانجو از طريق اين سوال ترغيب ميشود چيزهايي را كه دوست دارد مشخص كند.4- سوالهاي درجهبندي. اين سوالات براي مواقعي است كه تغييردر تجربيات به راحتي قابل مشاهده نباشد اين سؤالات توجه درمانجو را به سمت برداشتن گامهايي براي تغيير متمركز مينمايد. 5- فرمول تكليف جلسه اول. به تكاليفي اشاره دارد كه درمانگر بين جلسات براي درمانجو درنظر ميگيرد و براي جلسه بعد بايد گزارش دهد.6- بازخورد درمانگر به درمانجو. چكيده پيام براي درمانجوست كه معمولا پايان جلسه انجام ميشود عناصر بازخوترغيب پل و توصيه كردن است. 7- خاتمه دادن. درمان زماني پايان مييابد كه راه حل رضايت بخش پيدا شود و به اهداف تعيين شده رسيده باشند و درمانجو موانع تغييرات را شناخته و مشخص شود چه كارهايي را ميتواند انجام دهد.
داستان درماني
عقيده اين ديدگاه درماني برآنست كه معني زندگي افراد در داستانهايي متجلي ميشود كه به عنوان واقعيت با آن برخورد ميَشود يعني افراد به خاطر قدرت داستانهاي حاكم پيامهايي را دروني ميكنند وهويت خود را شكل ميدهند و درمان برقراري اراده شخصي و خروج فرد از بند مشكلات بيروني و داستانهاي حاكم سيستمهاي بزرگتر است تمركز داستان درماني بر رويكرد مشاركتي و ترغيب درمانجويان، كنكاش در زندگي درمانجو با استفاده از سوالهاي درگيرگننده، كمك به درمانجو جهت جدا كردن خود از داستانهاي حاكم و ايجاد داستان جديد و پرهيز از تشخيص دادن است.
نقش داستانها: سازنده زندگي هستند، داستانهايي كه خودمان و همچنين ديگران براي ما نقل ميكنند، واقعيتهاي ما بر اساس داستانها شكل ميگيرند اين داستانها از طريق گفتگو در موقعيت اجتماعي و فرهنگي بوجود ميآيند داستان درمانگران درمانجويان را ترغيب ميكنند كه جنبههاي خوب يا بد موقعيتها را بررسي كنند و مورد قضاوت قراردهند بدون اينكه درمانگران قضاوت نمايند به درمانجويان گوش ميدهند و آنان را در شرايط تغيير قرار ميدهند ارزشهاي خود را به درمانجو تحميل نميكنند ضمن نقل داستانهاي درمانجو دنبال روزنههايي از شايستگيشان هستند تا راهحلي باشد بر فائق آمدن بر مشكلات و تسهيل كردن فرايند تغيير
هدفهاي درمان
اينست كه افراد تجربه خودشان را به شكل تازهتر و بديعتر بيان كنند و ديدگاهشان را نسبت به مشكل وسيعتر و از منظر بهتري نگاه كنند و معني تازه براي افكار و احساسات پيدا كنند داستان درمانگران تسهيل كننده هستند از طريق پرسيدن سوال به پاسخهايي ميرسند و متعاقب آن سوالهاي بيشتر مطرح مينمايند و شرايطي فراهم ميآورند تا آگاهي از تجربيات درمانجو افزايش يابد نقش داستان درمانگران شركتكننده، مشاهده گر و تسهيلكننده است.
رابطه درماني
درمانگر در جلسه درماني ويژگيهاي را با خود ميآورد، احترام، كنجكاوي، استقامت، خوشبيني و رابطه مطلوب، مشاركت بصورت فعال، غمخوار بودن و انعكاس كه از ويژگيهاي رابطه درماني هستند و ويژگيهايي ديگري نيز وجود دارند كه درمانگر نبايد در جلسه درمان دخالت دهد مثل ارضاي نيازهاي شخصي كه مخل رابطه درماني محسوب ميشود در رويكرد داستان درماني كاربرد فنون بيشتر مد نظر نيست بلكه ديدگاه و نگرش درمانگر مد نظر است دستورالعمل يا برنامهاي كه درمانگر از آن پيروي ميكند مورد نظر نيست خصوصيات درمانگر مهم است و برقراري جوي كه درمانجو ترغيب شود داستانهاي خود را آزادانه از زاويههاي مختلف درنظر گيرد تا معني خاصي براي زندگيش پيدا كند.
روشهاي درمان
1- سوالها و سوالهاي بيشتر. هدف داستان درماني از مطرح كردن سوال بوجود آوردن تجربه است نه كسب اطلاعات، هدف اينست كه تجربه درمانجو كشف شود يا ساخته شود با پرسيدن سوال درمانگر فرصت بررسي موقعيت زندگي را به درمانجو ميدهد و درمانگر متوجه ميشود مشكل چگونه بوجود آمده و چطور برديد درمانجو نسبت به خودش تاثير داشته است 2- بروني كردن و ساخت شكني. بروني كردن يعني جداكردن فرد از مشكل و روشي براي ساخت شكني است به عقيده داستان درمانگرن خود مشكل، مشكل ساز است نه خود فرد، آنان به درمانجويان كمك ميكنند داستانهاي مشكل ساز خود را ساخت شكني كرده و فرضهاي مربوط به رويدادها را كنار گذارند و موقعيتهاي بهتري براي زندگي درنظر گيرند چون اگر فرد خود را با مشكل يكي بداند حل مشكل را محدود ميكند 3- جستجو براي نتايج منحصر بفرد. سوالهايي هستند كه زمان تصميمگيري مراجع يا موفقيت در مورد مشكل صحبت ميكند هدف از اين سوالها اينست كه به درمانجو نشان دهد تغيير امكانپذير است يعني توانايي لازم براي انجام آن را داشته است 4- داستانهاي ديگر و خلق كردن دوباره . داستان درمانگران به ظهور داستانهاي جديد توجه دارند و از درمانجوميخواهند تا داستانهاي تازهتري خلق كند و داستاني در مورد شايستگياش بسازد پيدايش داستاني جديد نشانه اميدواري است در حقيقت درمانجو زندگي كردن را با خلق داستاني ديگر شروع ميكند
خلاصه
رويكردهاي پست مدرن كه محصول تلاشهاي عدهاي از محققين است ديد وسيعتري را به درمانجو نسبت به مشكلش ميدهد و درمانجو را در يك محيط محدود محصور نميكند اين رويكردها انسان را شايسته با لياقت و كاردان ميدانند كه ميتوانند زندگي خود را مورد بررسي قرار داده و با توجه به توانمنديهاي خود راهحلهايي براي مشكل خود پيدا كنند و به زندگي خود معني و مفهوم ببخشند درمانگران در جلسه درمان شرايط درماني مناسبي را توام با رابطه مشترك و با كيفيت فراهم ميآورند تا استعدادها و توانمنديهاي درمانجويان ظهور نمايد طول درمان كوتاه مدت فرض شده چون درمانگر، درمانجو را فردي مصمم، مورد اعتماد و توانا در نظر ميگيرد از اين رويكردهاي درماني اينطور استنباط ميَشود كه وقتي ما ميتوانيم خواننده زندگي خود باشيم پس ميتوانيم نويسنده زندگي خود نيز باشيم.
منابع
- نظريه و كار بست مشاوره و روان درماني نوشته: جرالد كري
- نظريههاي روان درماني نويسندگان: پروچا سكا-نوركراس
- اصول روانشناسي باليني و مشاوره نويسندگان: جوديت تاد- پوهارت
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}